🔖بابک زنجانی؛ ناجی قلابی یا آواتار نظم نوین حکمرانی دیجیتال؟

بابک زنجانی؛ ریاستارت قدرت موازی یا تست میدانی نظم نوین؟
بازگرداندن زنجانی در این برهه، بیشتر شبیه به آزادی یک بدهکار نیست، بلکه به یک لانچ آزمایشی میماند.
درست همانطور که در استارتاپها محصول حداقلی (MVP) برای سنجش واکنش بازار عرضه میشود، اینجا هم زنجانی به یک MVP سیاسی ـ اقتصادی تبدیل شده تا واکنش جامعه نسبت به معماری جدید حکمرانی سنجیده شود.
نفت مُرد، پول شرطدار آمد
مدل قدیمی قدرت در ایران روی نفت بنا شده بود: دلارهای نفتی + شبکههای رانتی + بازیهای تاریک. اما امروز نفت نه کشش دارد، نه مشتری و نه امنیت.
اینجاست که رمزریال وارد صحنه میشود.
رمزریال صرفاً یک پول دیجیتال نیست، بلکه یک پلتفرم کنترلی است؛ درست مانند یک Operating System برای اقتصاد. پولی که خودش شرط دارد، خودش رفتار مصرفکننده را تعریف میکند و حتی میتواند مصرف را محدود یا آزاد کند.
زنجانی در این بازی چه نقشی دارد؟
او تسهیلگر انتقال است. کسی که قرار است نقش ناجی را بازی کند تا ورود این سیستم خشن به زندگی مردم، نرمتر و قابلپذیرشتر به نظر برسد.
مهندسی حافظه = تطهیر فساد
بزرگترین پروژه در این میان نه رمزریال است و نه شهرهای ۱۵ دقیقهای، بلکه بازنویسی حافظه جمعی است.
وقتی نماد فساد (زنجانی) را به صحنه میآورند و با هزینهی رسانهای او را به ناجی بازتعریف میکنند، خط مرز بین «فساد» و «هوشمندی» پاک میشود.
این یعنی یک Reset اخلاقی! جامعه میآموزد که دزد بودن مهم نیست؛ مهم این است که بتوانی با روایت قهرمانانه خودت را جا بزنی.
این همان چیزی است که در علوم شناختی به آن Behavioral Reframing میگویند: قالبگذاری دوبارهی رفتار، طوری که حتی منفورترین شخصیت به الگوی مطلوب تبدیل شود.
زنجانی = آواتار دولت سایه
باید دقیق بود: زنجانی خودش پروژه نیست. او تنها آواتار یک دولت موازی است. شبکههای مالی و امنیتی پشت او ایستادهاند و او فقط بدن رسانهای این پروژه است.
وجودش مانند یک ماسک عمل میکند: نقد به زنجانی در واقع نقد به پروژه است، بنابراین سیستم مصون میماند.
در علوم غریبه این وضعیت را «ایگرگور» مینامند: موجودی جمعی ساختهشده از باور و انرژی اجتماعی. زنجانی دیگر فرد نیست؛ او یک ایگرگور رسانهای است که قرار است مدل جدید حکمرانی را جا بیندازد.
چرا انتخاب زنجانی؟
جامعه به یک چهرهی خاکستری نیاز داشت. فردی که هم به اندازهی کافی منفور باشد تا دراماتیک به نظر برسد و هم بتوان با صرف هزینهی رسانهای از او قهرمان ساخت.
یک شخصیت خنثی جواب نمیداد، و انتخاب فردی پاک، بیش از حد لو میرفت. بنابراین زنجانی بهترین گزینه بود؛ چون تضاد شخصیتی او بالاترین نرخ بازده رسانهای را ایجاد میکند.
شهرهای هوشمند ۱۵ دقیقهای؛ قفس دادهای
بسیاری تصور میکنند این شهرها یعنی رفاه و دسترسی آسان. اما وقتی با رمزریال ترکیب شوند، معنای واقعی آنها محدودیت تردد نامرئی (ژئوفنس دیجیتال) است.
در این ساختار، مصرف انرژی و تراکنشهای کوچک روزمره تحت کنترل قرار میگیرند. نتیجه، ایجاد یک قفس نرم است که حتی نیازی به پلیس ندارد.
حالا تصور کنید ورود این پروژه با برند «زنجانی ناجی» همراه شود؛ هر انتقاد به این قفس، بهمعنای انتقاد از کسی است که «اقتصاد را نجات داده»!
پروژه اصلی: بازنویسی هویت جمعی
زنجانی برای پول یا بدهی بازنگشته است. پروژهی اصلی، بازنویسی هویت جمعی ایران است.
جامعهای که یاد میگیرد:
فساد = هوش
دور زدن = شجاعت
دلال نفتی = منجی
این اوج سقوط اخلاقی است. وقتی مرزهای اخلاقی پاک میشوند، جامعه به مادهی خام حکمرانی دیجیتال تبدیل میشود.
سه اتفاق محتمل در یک سال آینده
۱. تطهیر کامل پروندههای فساد زنجانی؛ یا به حاشیه رانده میشوند یا «اشتباهات تاکتیکی» نام میگیرند.
۲. ادغام پروژههای کلان (رمزریال، شهرهای هوشمند، شبکههای انرژی شرطدار) زیر سایهی برند زنجانی جا میافتد.
۳. تثبیت «ایگرگور زنجانی»؛ او از یک فرد به نمادی جمعی تبدیل میشود و حتی نبودنش هم پروژه را متوقف نخواهد کرد.
ما با یک فرد طرف نیستیم
زنجانی دیگر یک شخص نیست؛ او یک مدل حکمرانی در حال تست است. ابزاری برای جابهجایی از نفت به دیجیتال، از فساد به «هوش اقتصادی» و از حافظهی تاریخی به حافظهی برنامهریزیشده.
ما با بازگشت یک آدم طرف نیستیم؛ ما با ظهور یک سیستم جدید حکمرانی روبهرو هستیم. سیستمی که اسمش هرچه باشد مهم نیست؛ مهم این است که آزادی ما را به پارامترهای برنامهریزیشده تبدیل میکند. 🚨